با قطعیت می توان گفت که کونگ فو هسته مرکزی هنرهای رزمی شرقی می باشد که اصول و تکنیک های آن در انواع هنرهای رزمی شرقی نفوذ کرده و در آن تاثیر گذاشته است.
یک رزمی کار کونگ فو باید بتواند همانند فنر به راحتی انعطاف پذیر باشد. او در حال درست کردن ترکیب هماهنگی با نیرویی می باشد که از طرف حریفش به او وارد می شود تا به این ترتیب او مکمل نیروی حریف باشد نه بر ضد آن. من سال های زیادی را به تمرین وینگ چان اختصاص داه ام و هرگز اجازه نداده ام که مفاهیمی مثل حریف، خود من، یا تکنیک های پیچیده ذهنم را دچار پریشانی کند.
من توانسته ام که از تکنیک های حریف به نفع خود استفاده کنم. به یاد داشته باشید که هیچ کاری وجود ندارد که نیاز باشد برای انجام دادن آن تلاش کنیم چراکه هر چیزی به سادگی جریان خواهد یافت.
کونگ فو ازجمله پیچیده ترین مسائلی می باشد که می توان به آن پاسخ داد و علاقه مندان به آن به راحتی نمی توانند اطلاعات مستندی از نحوه شکل گیری این هنر رزمی کسب کنند. می توان گفت که کونگ فو نگرشی است بر دنیای جدید، ضمن اینکه دارای تاریخچه ای قدیمی به قدمت چندین قرن می باشد. سرگذشت کونگ فو هم زمان با تاریخچه انسان اندیشمند است که در 12 هزار سال پیش سابقه اولین حرکات فکر و جسم برای اولین بار برای مقابله با محیط زیست و بقای خود داشته است.
ازجمله اولین افرادی که توانستند به نیروی اسرار آمیز کونگ فو پی ببرند نژاد "زرد" بودند و چون بعدها تنها از نیروی بدن استفاده کردند متاسفانه اصول و مبانی علمی در این راه فراموش شد. معمولا افرادی در هنرهای رزمی بوده اند که دانش پیشینیان را با تجربیات خود ترکیب کرده و با توجه به شرایط زمانی و مکانی که در آن قرار داشته اند بیشتر از دیگران در معرفی و ارائه شیوه رزمی ای خاص موفق بوده اند.
بهتر است بدانید که هیچ استادی تا به طور کامل شیوه کلاسیک و اصولی را فرا نگرفته باشد شروع به معرفی سبکی جدید نخواهد کرد. در آخر با توجه به تجربیات خود به شما می گویم که " هر کسی که مدت زیادی شاگرد بوده باشد، استاد بهتری خواهد شد". به نظر من این امر نه تنها در کونگ فو و هنرهای رزمی بلکه در دیگر مهارت های زندگی نیز صدق می کند.