سوسای ماساتاتسو اویاما که معمولاً با عنوان ماس اویاما شناخته می شود در سال 1923 در یک روستای کوچک در کره جنوبی در یک خانواده اشرافی متولد شد. او در سن 9 سالگی زیر نظر آقای Yi که در مزرعه پدرش کار می کرد شروع به یادگیری کمپو کرد و در 15 سالگی به ژاپن مهاجرت کرده و در آنجا به آکادمی نیروی هوایی جوانان یامانشی و سپس ارتش امپریال ژاپن پیوست. بعدا در همان سال شاگرد گیچین فوناکوشی شد و در سال 1941 در سن 18 سالگی کمربند سیاه دان دوم و در 21 ساگلی به دان 4 ارتقا یافت.
اویاما همیشه از فوناکوشی به عنوان معلم کاراته واقعی خود یاد کرده و بعدا بیان می کند که از همه چیزهایی که او از بنیان گذار شوتوکان آموخته کاتا از همه آنها مهمتر بوده است. پس از جنگ جهانی دوم، اویاما زیر نظر Nei-Chu So کره ای مشغول به کار شد. او همچنین در این زمان جودو را یاد گرفته و توانست طی 4 سال کمربند سیاه درجه 4 را در آن کسب کند.
اویاما پس از سرخوردگی از هنرهای رزمی تصمیم گرفت هرچه را دارد رها کرده و به بالای کوه مینوبو در منطقه چیبا برود، همان مکانی که سامورایی بزرگ میاموتو موسیشی از سیستم شمشیر مضاعف خود الهام گرفت. اویاما 18 ماه در آنجا ماند و با روش های تمرینی خشن و آزمایشی که شامل آن بود خود را در برابر طبیعت آزمایش کرد، از جمله تمریناتی که انجام می داد می توان به گزینه زیر اشاره کرد:
- بارها و بارها بر روی بوته ها و تخته سنگ ها پرش می کرد.
- تمرین و انجام تکنیک های مراقبه زیر نظر آبشارهای زیبا.
- استفاده از درختان وصخره ها به عنوان یک هدف ثابت ماکی وارا.
- در دامنه ها و شیب ها به سمت بالا و پایین می دوید.
- صدها بار بلند کردن سنگ های سنگین به عنوان تمرین قدرتی
او صبح ها ساعت 5 از خواب بیدار شده و مشغول تمرین می شد. او پس از تمرینات بیشتر کتابچه های راهنمای هنرهای رزمی و متون بودایی را می خواند. او روزها را با مدیتیشن فکری به پایان می رساند. در اینجا بود که او شروع به توسعه ایده هایی کرد که سبک خود را با نام کیوکوشین و جایی که قبلا ایده آزمایش توانایی های خود برای مبارزه با یک گاو را توسعه دهد.
او وقتی کوه را ترک کرد به شهر خود بازگشت و در اولین تورمنت کاراته که در کیوتو ژاپن برگزار می شد شرکت کرد و توانست مقام قهرمانی را بدست آورد. با وجود پیروزی اما او هنوز هم احساس می کرد که چیزی در کاراته کم دارد. به همین دلیل دوباره به انزوا رفت. این بار او یک سال را به تنهایی سپری می کرد و هر روز 14 ساعت را به تمرین کردن می پرداخت.
وقتی که اویاما از انزوای یک ساله خود در کوه بازگشت تصمیم گرفت که در یک چالش بسیار خطرناک که زندگی است را به خطر می انداخت با یک گاو به مبارزه بپردازد. او در کل با 52 گاو به مبارزه پرداخت 3 عدد از آنها بلافاصله پس از برخورد ضربات سنگین به سرشان کشته شدند و 49 عدد دیگر شاخ هایشان شکست. گرچه این موضوع ممکن است برای خوانندگان مدرن که به حقوق حیوانات احترام می گذارند سخت باشد اما باید بدانید که او این کار را در دهه 50 انجام داد و در آن زمان مردم ذهنیتی کاملا متفاوت داشتند (حیواناتی که او با آنها جنگیده بود همگی آماده ذبح بودند بنابراین به هر حال می میرند).
البته بر اساس شواهد اولین تلاش وی که در سال 1957 برای مبارزه با یک گاو صورت پذیرفت چندان خوب به پایان نرسید. هرچند که او در نهایت برنده شد اما به دلیل مصدومیت ناشی از درگیری با گاو به مدت 6 ماه در رختخواب باقی ماند.
او در طول این سال ها حدود 270 مبارزه انجام داد، بیشتر آنها در چند ضربه اول ناک اوت می شدند و مسابقه پس از چند ثانیه به اتمام می رسید. اویاما استخوان های خود را آنقدر قوی کرده بود که حتی وقتی حمله او مسدود می شد بعضی اوقات استخوان های بازوی مسدود کننده حریفش را می شکست.
او باشگاهی را برای مبارزه و یادگیری هنرهای رزمی تاسیس کرد. او با هر شخصی و هر سبکی که داشت مبارزه می کرد و با این کار شهرت قابل توجهی کسب کرد تا سبک خود را که کیوکوشین کاراته است (جستجوی حقیقت نهایی) بدست بیاورد. سبکی که اکنون توسط حدود 15 میلیون نفر در سراسر جهان آن را تمرین می کنند. میراث وی همچنین تعدادی کتاب را شامل می شود که جزء خواندنی ترین کتاب های کاراته تاکنون است.