شما به عنوان یک رزمی کار تازه کار در زمان تمرین تکنیک هایتان را به درستی انجام دهید تا منجر به آسیب رسانی او نشود. اما با این وجود وقتی که به درجه خاصی از توانایی دست یافتید احتیاط بیش از حد می تواند تاثیری منفی در بر داشته باشد.
هنگامی که من در سال 1961 در توکیو ساکن بودم توانستم کاراته را زیر نظر استاد بزرگ
اویاما یاد بگیرم. در آن زمان کیوکوشین کاراته سازمان کوچکی بود به همین جهت یک سالن کوچک چوبی و قدیمی برای تمرین کردن به ما دادند. در ابتدا تعداد ما 30 نفر بود و هفته ای 3 بار به آنجا می رفتیم و کاراته را زیر نظر استاد
اویاما یاد می گرفتیم.
تمریناتی که در باشگاه انجام می دادیم بسیار سخت و سنگین بوده و حتی بعضی اوقات بسیار خشونت آمیز بودند. مثلا در هنگام
مبارزه، با دستانی برهنه و بدون هیچ پوششی در پا به
مبارزه می پرداختیم، البته در اوایل من خیلی زیاد مصدوم می شدم زیرا بعضی از کمربند مشکی ها ضربات بسیار سخت و سنگینی می زدند.
اولین روزی که به تمرین رفتم استاد اویاما مرا به گوشه ای برد و هنرجوی خود که نامش "تاداشی ناکامورا" بود را معرفی کرد. پس از مدتی با ناکامورا دوست شدم و حتی در بیرون از باشگاه نیز یکدیگر را می دیدیم. او که در آن زمان دارای دان2 بود در هنگام تمرین کردن بسیار جدی بود و روزهایی که استاد اویاما در باشگاه نبود او مسئولیت اداره باشگاه را انجام می داد. ناکامورا در هنگام مبارزه هیچ وقت آرام نمیشد، بعضی از اوقات ضرباتی که به من میرد به اندازه ای سنگین بودند که با تمام وجودم درد را احساس می کردم. او از نظر تکنیکی یکی از بهترین های دوران بود.
یکی از روزها که پیش از تمرین در رستوران نشسته بودیم و غذا میخوردیم از ناکامورا سوال کردم که چرا همیشه ضرباتی که به من می زنی آنقدر سنگین هستند؟ جواب او من را خیلی متعجب کرد، او گفت زیرا چون تو یکی از بهترین دوست های من هستی، مدت زمان طولانی طول کشید تا بفهمم منظورش از این حرف چه بود. پس از آن، به ضرباتی که به من وارد می کرد توجه می کردم، آن ضربات بسیار حساب شده بودند، امکان داشت که در اثر برخورد آن ضربه گیج شده و یا به زمین بیافتم اما هیچوقت بطور جدی مصدوم نمی شدم.
پس از مدتی فهمیدم که حق با او است. اگر به درجه معینی رسیدید و قدرت ضربات تان بیش از اندازه ضعیف بودند نمی توانید به حریف تان کمک کرده و اینگونه کار کردن برای او نفعی نخواهد داشت. مثلا اگر دو کمربند سیاه در هنگام تمرین در مقابل هم قرار گرفته و از یکی از آنها خواسته شود که ضربه تهاجمی بزند در صورتی که آن ضربه ضعیف یا نادرست باشد احتمال دارد به نفر مقابل آسیب بزند.
شما باید قدرت و سرعت تکنیکی را که می خواهید در برابر حریف تمرینی تان انجام دهید بر اساس سطح و توانایی های او تنظیم کنید. با این کار او پیشرفت کرده و یاد می گیرد که چطور با حملات قوی تر و واقعی تر روبرو شود. با این حال، در صورتی که یک رزمی کار به کار کردن سست و غیر واقعی عادت کند هیچوقت نمی تواند در یک مبارزه واقعی موفق شود. در صورتی که حریف تمرینی همکاری نکند حریف مقابل نیز از نتایج منفی آن برخوردار می شود. یک ضرب المثل قدیمی در این زمینه وجود دارد که می گوید: «شما آن کسی خواهید شد که برای آن تمرین می کنید».
یکی از دوستانم در این مورد ماجرای جالبی برایم تعریف کرد، او گفت یکی از رزمی کاران که دارای کمربند مشکی
آیکیدو بود شبی پس از اینکه تمرینات خود در باشگاه را به پایان رساند به طرف ماشینش که یک وانت سرپوشیده بود حرکت کرد. او ولگردی را می بیند که در پشت وانت در حال جستجو برای دزدیدن می باشد. آن ولگرد که او را دید چاقویی در آورد و از ماشین پیاده می شود و سپس به سینه آن مردی که کمربند مشکی
آیکیدو داشت چاقو زده و او را می کشد. او نتوانسته بود که یک حمله ساده با چاقو را که از جلو توسط یک شخص غیر حرفه ای انجام شده دفع کند، حرکتی که شاید تا آن زمان صدها بار آن را تمرین کرده باشد.
به همین جهت به شما پیشنهاد می کنم زمانیکه با شخصی که کمربند مشکی دارد روبرو شدید حریف ساده و ضعیفی برای او نباشید و او را وادار به واکنش و دفاع در مقابل ضربات خود کنید، این یعنی، یک دوست واقعی.